• وبلاگ : تلخ و شيرين
  • يادداشت : دعواي مدير و معلم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مريم 

    صبح روز شنبه تون به خير و شادي

    نه معلم نه، مدد كار اجتماعي ام!

    من نمي گم اين كار رو بكنيد يا نكنيد تصميم آخر رو خودتون بايد بگيريد اما به نظر من يه ليست بنويسيد از توانمندياتون و يه ليست هم از ناتواني تون در اين مورد بعد مقايسه كنيد ببينيد مي تونيد با اراده و پشتكار ناتواني ها رو به تواناي تبديل كنيد يا نه؟!

    به صرف با تجربه بودن و جنسيت فكر نمي كنم به هيچ عنوان دلايل محكمي براي پذيرش يا رد مسئوليت و يا شغلي باشه

    باز هم براتون بهترين ها رو ارزو مي كنم

    شاد باشيد و موفق تر از ديروز

    + مريم 


    خدا رو شكر كه به خير گذشت

    در مورد تواناي هاتون هم مطمئنا درون شما امتيازاتي ديدن كه به عنوان سرگروه انتخاب كردند

    خودتون هم بهتر است؛ بيشتر خودتون رو باور كنيد و سعي كنيد تواناي هاتون رو پرورش بديد و مواردي رو هم كه نياز مي دونيد بهتر شوند رو اول بشناسيد و بعد با تمركز و اعتماد به نفس بيشتر تقويت كنيد

    من فكر مي كنم با شونه خالي كردن از مسوليت ها و خود كم بيني هاي مكرر جاي براي پيشرفت نخواهد بود

    موفق باشيد و بهتر از ديروز

    پاسخ

    چقدر شبيه معلم ها صحبت ميكنيد معلميد؟اخه اصلا بحث امتياز نبود به خاطر كمبود ساعت اموزشي كه داشتم من رو گذاشتند سرگروه!! هنوز كه با رئيسم صحبت نكردم اما من رو مردد كرديد كه بگم يا نه؟! ممنونم از اينكه مياين ميخونين و نظر ميگذاريد تو دنياي واقعي با كسي دردودل نميكنم خوشحالم كه توي دنياي مجازي كسي هست كه حرفهام رو بشنوه يك دنيا ممنونم